بیشتر روزها خونه تنهام! منم و کتابام و گل هام (باشه باشه گلهامون :))) ) هفته ای دوبار آبشون میدم، صبح ها بهشون صبح بخیر میگم، برگشتنی از بیرون سلامشون میدم، نوازششون میکنم و براشون موزیکای شاد پلی میکنم ^_^ همیشه تصورم از خونه ی آیندم این بود که کلی گل و گیاه داشته باشم، پتوسایی که از دیوار بالا رفته باشن، شیشه های رنگی ای که قلمه هارو توشون گذاشته باشم و بوی کیکی که تو فضای خونه پیچیده باشه و ...
یعنی همین جا، همین الان :)