.

.

چند روز مانده به رهایی :)

این هفته هم استرس بالایی رو هرروز متحمل میشم و هم خیلی وقتم تنگه برای همین چند شب پیش محمد به صورت کاملا خودجوش بلند شد یه عالمه غذای فست فودی واسه کل هفته آماده کرد که حداقل این یه فقره ذهن مشغولی رو نداشته باشم! منم دیدم چقدر دوس دارم این محبتاشو این درک کردناشو چیلیک چیلیک عکس میگرفتم ازش! دم خواب گالری گوشیمو نگاه میکردم یاد پیج محمدرضا برخورداری افتادم (از فعالان حقوق زنان) یکی از عکسای محمد رو که چهره اش معلوم نبود یه خورده تار کردم و براش فرستادم زیرشم نوشتم "مردان درست و حسابی کم نیست دور و برمون خداروشکر. ایشالا که روز به روز بیشتر بشن! ممنون که در این راه تلاش میکنید آقای برخورداری" دوس داشتم متن قشنگ تری بنویسم اما حقیقتا مغزم پشت سر هم ارور میداد! 

۲ 🌱
Erfan & Mlychk