https://dls.music-fa.com/tagdl/ati/Hojat%20Ashrafzade%20-%20Zibaye%20Mani%20(320).mp3
اینم ببینید روحتون شاد شه آخر شبی
https://www.instagram.com/p/CPCfVKYBDyr/?utm_source=ig_web_copy_link
https://dls.music-fa.com/tagdl/ati/Hojat%20Ashrafzade%20-%20Zibaye%20Mani%20(320).mp3
اینم ببینید روحتون شاد شه آخر شبی
https://www.instagram.com/p/CPCfVKYBDyr/?utm_source=ig_web_copy_link
با اینکه همش درحال کشیدن افسار دیوونگیم هستم!!! دیشب بهم گفت که "یه لیوه ایِ مرموزی تو خودت داری" :)))))))
امشب یه ورژن دیگه اشو دیدم! دیدم که یه مرد شوخ طبع چطور سر مسائل جدی عاقلانه و بالغانه حرف میزنه! انگار به روحت بگه بیا به من تکیه بده، غمت نباشه، که من از کوچیکی طرفدار پر و پا قرصت بودم دخترجان! امشب حکمت خدارو دیدم، شنیدم، درک کردم! امشب فهمیدم منظور مولانا رو وقتی میگه
"در دو چشم من نشین ای آنکه از من منتری"
امشب فهمیدم چقدر قابلیت شیفته ی قلبش شدن رو دارم، چقدر بی طاقتم برای روز دیدار، چقدر دلم باهاش کربلا رفتن رو میخواد! انگار تیکه های گمشده ی فاطمه ی قدیم رو دونه دونه پیدا میکنه و میده دستم تا باهاشون آشتی کنم!
پیـ نوشت: 🧡ِ من :)
پیـ نوشت: تو فقط باش تمومِ کم و کسرش با من
https://dls.music-fa.com/tagdl/downloads/Mazyar%20Fallahi%20-%20Minoo%20(320).mp3
خدایا شکرت شکرت شکرت برای این لحظه های قشنگ! شکرت که مهرشو به دلم انداختی! شکرت برای هرچیزی که ازدست دادم تا بهترشو بهم بدی! الان حکمتتو میفهمم! ببخش که دیر فهمیدم ، دیر شکر گفتم ، دیر رها کردنو یاد گرفتم ، دیر ریش و قیچی رو دادم دستت و دیر بهت توکل کردم :)
بوس به لُپت :*
چقدر این آهنگ قشنگههههه
https://dls.music-fa.com/tagdl/99/Hojat%20Ashrafzade%20-%20Deltange%20Toam%20(320).mp3
مستم از حرف هایش و به این فکر میکنم که چرا تا به حال از خودم دریغش کرده بودم؟! نه نیاز بوده زیبا باشم و نه کار خارق العاده ای بکنم! مثل بذری از کمتراز دو سالگی در ذهنش کاشته شدم و 15 سال پیش در قلبش جوانه زدم بدون اینکه بدانم! بدون اینکه تلاشی کرده باشم و بدون اینکه حتی طبق معیار های زیبایی زیبا بوده باشم! وقتی حرف میزند احساس میکنم در کشوری خیالی زندگی میکند که من ملکه اش هستم! همه چشم به من دوخته اند همه تحسینم میکنند همه صلاحم را میخواهند و همه دوستم دارند! یادم به عکس نوشته ای می افتد که چندی پیش دیده بودم! "خدا دلت را به یک جبران جانانه شاد کند" :) لب هایم به لبخندی کش می آید و از مامان میپرسم "واقعا وقتی تازه به دنیا اومده بودم خانه ی اجاره ایمان در فلان جا و فلان شکل بوده؟" میگوید "آره چطوری اینقدر با جزئیات یادته ما فقط دو سال آنجا بودیم!" لبخند عمیق تری میزنم و در دل میگویم "من یادم نیست! میم یادشه!"
ts2.tarafdari.com/contents/user308486/content-sound/nikos-vertis-an-eisai-ena-asteri-192.mp3
وقتی بوی نم خاک تازه خیس خورده بلند میشود را میشود نوشت؟ وقتی مامان انگشت هایش را لای موهایت میچرخاند را میشود نوشت؟ وقتی خورشید لا به لای ابرهای کومولوس رخ نشان میدهد را میشود نوشت؟ وقتی بابا لب هایش را روی پیشانی ات میگذارد چه؟ میشود نوشت؟ میشود از دست های چروک و شفادهنده ی مادربزرگ نوشت؟ میشود از حس مادری که برای اولین بار نوزادش را در آغوش میگیرد نوشت؟ میشود از اولین جانی که دانشجوی پزشکی نجات میدهد نوشت؟ میشود از اولین تولدی که دانشجوی مامایی انجام میدهد نوشت؟ از لبخند ناشنوایی که برای اولین بار میشنود چه؟ میشود نوشت؟ هرچه بنویسی انگار جمله ای کوتاه ولی عمیق کم است! مثل نقاشی کشیدن چشم های معشوق میماند! برقی که عاشق میبیند را حتی نقاشِ عاشق نمیتواند بکشد! تو برای من به اندازه ی بوی جنگل، لبخند خسته ی پدر، تلالوی نورِ نارنجیه غروب روی دریا، نسیم صبح، نفس نفس های بعد از دوی استقامت، عمیقی، نوری،امنی، پراز مهری...
پیـ نوشت: قالب کلیِ این نوشته برای نباته! اما خب هیچ جاش کپی نشده! :)