یه دعا براتون میکنم از سر دلسوزی
ایشالا هیچوقت جیره ی اینترنتتون دست باباتون نیوفته :)))))
بگو الهی آمیــــــن
یه دعا براتون میکنم از سر دلسوزی
ایشالا هیچوقت جیره ی اینترنتتون دست باباتون نیوفته :)))))
بگو الهی آمیــــــن
این دختره 23 سالش شده منم 23 سالم شده :)))))))))))))
https://www.instagram.com/p/CPTsiGtArEt/?utm_source=ig_web_copy_link
قاعدتا باید طبق شنیده ها پشیمون نباشم از اینکه سر هر دوراهی که یه سرش قلب بوده و سر دیگه ش عقل، سمتِ قلبمو انتخاب کردم اما هستم! از 90 درصد تصمیمای قلبیم پشیمونم!
میدونید چرا اینو میگم؟ چون الان که دارم با منطقم پیش میرم قلبم با اندکی فیس و افاده با عقلم راه میاد اما هیچوقت عقلم نتونست با قلبم راه بیاد!!
پیـ نوشت: عیبی یوخ! از این به بعد فرمون دست عقلمه!
پیـ نوشت: کنکور! تجربی! هنر!
اعتماد به نفسم پوکیده!
باید باشگاه برم و حتی حتی ایندفعه نیم وارو رو یاد بگیرم ^_^ حتی دلم مبارزه با مشتای سنگین میخواد که لبم بین دندونام گیر بیوفته و برای بار صدهزارم دهنم پر خون بشه! چقدر کیسه ی یخ روی لبای ورم کرده گذاشتن و نشستن گوشه ی تاتامی و همه رو نگران خودم کردن رو دوست دارم!
باید نقاشی بکشم! به نظرم رنگ روغن باشه بهتره حسابی تخلیه میشم! حتی فکر کردن بهش باعث میشه دلم قیلی ویلی بشه :)))
باید یه دیوار پیدا کنم و بالاخره اون بالهایی که همیشه دوسشون داشتم رو بکشم
باید دوربینمو وردارم و برم تو کوچه پس کوچه ها بگردم و از پنجره ها عکس بگیرم! از پنجره های جذاب خونه های بافت قدیم وسط شهر :)
باید کتاب بخونم و زیر جمله های دوستداشتنیش خط بکشم!
باید کنار آبشار بشینم چشمامو ببندم و صداشو گوش بدم!
باید سرمو از شیشه ی ماشین بیرون ببرم و اجازه بدم باد با همه ی خشمی که داره به صورتم بکوبه! که من عااااشق بادم حتی اگر همه ی ریختمو به هم بریزه :)
میدونید چند وقته که از روحم مراقبت نکردم؟!
جسم من همیشه پر جنب و جوش بوده و به واسطه ی همین روحمم سرحال میبود!
باید سازدهنیمو از ته کشوی دراورم بیرون بیارم و خودمو توی نوت های غوغای ستارگان پیدا کنم
باید برقصم! میدونید چند وقته فقط و فقط برای خودم نرقصیدم؟
باید بخندم از ته دل! از اون خنده هام که وقتی میخندم اونقدر مزحکه که هرکی صدامو میشنوه هم خنده اش میگیره!
باید بدو ام! باید برنامه بچینم دوستامو ببینم!
باید اسکیت هامو از ته کمد دربیارم و مثل روز اول از دیدنشون بعداز مدتها ذوق کنم!
باید به انار درمورد کمپرمون بگم!
باید برنامه بچینم سرویس طلای سر عقدمو بفروشم و باهاش هلی شات بگیرم! من هنوزم کله شقم!
عبور کردن دونه دونه ی اینها از گوشه ی ذهنم هم باعث به وجد اومدنم میشه! من هنوزم زنده ام !
هرسال اواسط بهار که بعد از حدود هشت ماه کولر آبیمونو روشن میکنیم عطر خوش خاکی که بلند میشه رو دوست دارم ببوسم! متاسفانه نمیشه بو هارو بوسید! کاش حداقل میشد پستشون کرد اونم نمیشه! این بو این صدا منو یاد آرامشی که بعداز هر امتحان ترم دوم مدرسه داشتم میندازه! از اونجاییکه منم مثل 90 درصد دانش آموزا شب امتحانی بودم و معمولا شب قبل امتحان نمیخوابیدم، بعد از امتحان زیر باد کولر خوابیدن بدون اینکه متوجهش باشم برام تبدیل به خاطره ی آرامش بخشی شده که الان بعداز سالها هنوزم آرومم میکنه :)
پیـ نوشت1: به ماه مان گفتم تابستون یادم بده قورمه سبزی درست کردنو! بعد از ماچ های فراوانی که از لُپ هایم کرد گفت دیگه وقتشه :))))
پیـ نوشت2: باورم نمیشه بعداز 23 سال امسال اولین سالیه که میتونیم بریم باغ پاپا اما نمیتونیم میوه بچینیم :( خو ایییییی!!!
بعداز سه روز ایمیلمو چک کردم و چشمام پر شد! این چند روزه همش چشمام پر و خالی میشه، یکبار هم از سر شوق باشه! اونقدر قشنگ از جانب میم دوست داشته میشم که احساس میکنم از سرم زیادیه! انگار با هربار ابراز علاقه کردنش قلب سردمو توی دست هاش میگیره و هاااا میکنه! اما قلب من چی؟ قلب من نیاز به احیا داره!
داره نقاشی یاد میگیره، همه ی تلاششو میکنه که چشم بکشه! همه ی تلاشمو میکنم که گذشتمو پاک کنم! همه ی تلاشمو میکنم که عشق و منطقو کنار هم بیارم و خودمو ببخشم! باید به خودم بیام! بلند شم و خودمو بتکونم! گرد غمی که سالهاست رو قلبمه رو کنار بزنم و دست از آونگ بودن بین دردها و غم هام بکشم! به خاطر میم! اون لایقه! به خاطر خودم هرچند نالایقم!
پیـ نوشت1: شاید یه روز اومدم و نوشتم "..."
پیـ نوشت2: کاش میم میدونست که خودمو بیشتر دوست دارم وقتی حرف میزنه!
پیـ نوشت3: اگه اینجارو هنوزم میخونید میخواستم بگم ممنونم که لب تابمو درست کردید! آنتی ویروسی که زده بودید دانلود شه ولی قسمت نبود رو دانلود کردم ولی میترسم نصبش کنم یهو یچیز دیگه ش بپوکه :)
بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند
عقل خروش میکند بیتو به سر نمیشود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بیتو به سر نمیشود
جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی
آب زلال من تویی بیتو به سر نمیشود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بیتو به سر نمیشود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو میکنی بیتو به سر نمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بیتو به سر نمیشود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بیتو به سر نمیشود
خواب مرا ببستهای نقش مرا بشستهای
وز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشود
بی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بیتو به سر نمیشود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بیتو به سر نمیشود